بسم الله الرحمن الرحیم
از ابتدای آشنایی من با محمدحسین اسدی لاری عزیز زمان زیادی نمیگذرد؛ حدود یک سال و چند ماه. اما شخصیت دوست داشتنی و گرمای روحیه و برخورد او چنان بود که بعد از همان دیدار اول هر کسی را جذب خود میکرد.
در اواسط سال ۲۰۱۸ یکی از بستگان ما که از فارغالتحصیلان مدرسه نیکان است و با محمدحسین عزیز آشنایی داشت او را به من معرفی کرد. گویا محمدحسین عزیز به تازگی به تورنتو آمده بود. دیدار اولمان در یک کافه نزدیک دانشگاه به صرف قهوه و صحبتی دوستانه بود. همان ابتدای آشنایی عذرخواهی کرد و گفت شاید در میان قرارمان به تلفن او تماسی بگیرند. ناخواسته گفت که منتظر تماس معاون امور جوانان نخست وزیر کاناداست، مربوط به یکی از فعالیت هایش در یک سازمان فعال در امور بهداشت. بیشتر که از فعالیت هایش برایم گفت فهمیدم که چه قدر تفاوت است بین گذر عمر کاهلانه ی من، و کوشش و اجتهاد تمام وقت محمدحسین عزیز؛ اجتهادی که در هر عرصه ای، علمی و اجتماعی و مذهبی، از او شخصیتی ساخت که از ونکوور تا تورنتو تا تهران در غم از دست دادنش حسرت خوردند.
شبی که آن سانحه ی دردناک به وقوع پیوست، در جمع دوستان خبر از شهادت بعضی دیگر از عزیزان مطرح بود، که ناگهان خبر دیگری داغ دلمان را داغتر کرد: محمدحسین عزیز از میان ما پرواز کرده بود. در همان شب، سیل پیام هایی که اظهار عزا و تاسف میکردند نشانم داد که محمدحسین عزیز، با آن تواضع مثال زدنی که در لبخند گرمش تبلور میکرد، در جمع بسیاری تاثیر گذاشته بود. هیچ شاخه و گروهی از دوستان و آشنایان من در تهران و تورنتو نبود که حداقل دو سه نفر از آن سوگوار محمدحسین عزیز نشده باشند.
در همان لحظه یاد شیرینترین دیدارمان افتادم: اربعین سال ۲۰۱۹/۱۳۹۸/۱۴۴۱ با جمعی از دوستان در لابی ساختمان علوم پزشکی دانشگاه تورنتو نمایشگاه عکسی به مناسبت اربعین حسینی برگزار کرده بودیم. به دانشجویان و اساتید، مراسم اربعین معرفی میشد و یک شاخه گل به ایشان هدیه میدادیم. در اثنای کار بود که محمدحسین عزیز آمد، با همان لبخند محجوبانه و گرمی که هیچوقت صورتش را ترک نمیکرد. نمایشگاه عکس را که دید گویا گل از گلش وا شده باشد. به جمع ما ملحق شد و به برگزاری نمایشگاه کمک کرد. رهگذران را دعوت به بازدید میکرد و با زبان بلیغ و ادبیات رسا و صدای گرمش، مشتاقانه اربعین حسینی را به همکلاسی هایش معرفی میکرد. در میان صحبتهایمان گفت که از صبح در حسرت این بود که ایکاش امسال برای مشایه میرفت، اما حالا که نمایشگاه عکس اربعین را دید گویا دلش آرام شد.
آن روز همه ی ما در حسرت زیارت بودیم، اما فقط محمدحسین عزیز کامروا شد. در انتهای امر، از زمین دل کند و اکنون به زیارت حقیقی محضر سیدالشهدا رسیده است. و ما هنوز در حسرت زیارتیم.
امیدواریم به همان مقدار که ما به یادش هستیم، محمدحسین عزیز هم در محضر اربابمان به یاد ما باشد.
م.ز اثنیعشری
دوم بهمن ۱۳۹۸